سریال The L Word کلمهٔ لامدار یا کلمهٔ اِل
با اینکه در سال های اخیر منابع مفید بسیاری در زمینه همجنسگرایی و تراجنسی ها و تراجنسیتی ها به زبان فارسی منتشر شده است، آثار بسیار محدودی تاکنون در زمینه دوجنسگرایی در دسترس خواننده فارسی زبان قرار گرفته است. بسیاری از فارسیزبانان اطلاع کم و دور از واقعیتی در این زمینه دارند و دوجنسگراهراسی و دوجنسگراستیزی در فضای فارسی زبان نه تنها در میان دگرجنسگرایان بلکه در میان همجنسگرایان نیز شایع است. از این رو سایت دوجنسگرا به دنبال معرفی طیف متنوعی از منابع موجود در زمینه دوجنسگرایی در زبان انگلیسی به خوانندگان فارسی زبان است.
این منابع نه تنها در فرآیند هویتیابی و شناخت گرایش جنسی به دوجنسگرایان کمک میکند بلکه می تواند برای طیف متنوعی از مخاطبین فارسی زبان مفید و آگاهیبخش باشد. امید است این کتابخانه در نهایت به کاهش دوجنسگراستیزی، خشونت و پیشداوریهای نادرست در جامعه دگرباشان و رنگینکمانیهای فارسی زبان و به صورت گستردهتر در بین اقشار مختلف کاربران فضای مجازی کمک کند.
معرفی مجموعه تلویزیونی«آن کلمه لام دار» یا «کلمه اِل» (The L Word)
مجموعه تلویزیونی «آن کلمه لام دار» یا «کلمه اِل» یکی از مهمترین مجموعههای تلویزیونی است که تاکنون درباره رنگینکمانیها و دگرباشان جنسی و جنسیتی ساخته شده است. این سریال به زبانهای مختلف هم ترجمه شده است و افراد زیادی مخصوصاً بسیاری از زنان دگرباش و رنگینکمانی در سراسر دنیا آن را تماشا کردهاند.
این مجموعه تلویزیونی که اولین بار بین سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۹ در آمریکا پخش شد، بر زندگی گروهی از زنان همجنسگرای ساکن لسآنجلس تمرکز میکند. البته این لزبینها با دیگر زنان دوجنسگرا، تراجنسی و تراجنسیتی نیز در ارتباط هستند. بدین ترتیب این مجموعه تلویزیونی تماشاچی را وارد دنیایی میکند که همچنان پر رمز و راز است، چنانکه در مواقعی حتی نام «لزبین» هم پر از پیشداوری است و گاهی برای اشاره به آن از «کلمه لامدار» استفاده میکنند. سایر زنان عضو جامعه رنگینکمانی، از جمله دوجنسگرا، تراجنسی و تراجنسیتی هم در این سریال حضور دارند.
«کلمه ال» از اولین مجموعههای تلویزیونی است که چند شخصیت اصلی دوجنسگرا دارد و به لحاظ اهمیتی که این مجموعه تلویزیونی در شکل گیری نگاه زنان دوجنسگرا به خودشان و نیز دید دیگران به خصوص زنان همجنسگرا به آنها داشته است، این هفته در سایت دوجنسگرا به تحلیل نگاه این مجموعه تلویزیونی به دوجنسگرایی میپردازیم.
حداقل سه تن از شخصیتهای اصلی این مجموعه تلویزیونی را میتوان دوجنسگرا دانست. البته دوجنسگرایی آلیس (Alice Pieszecki) و جنی (Jenny Schecter) به تدریج در روند داستان تبدیل به همجنسگرایی میشود و پس از مدتی هم خودشان و هم دوستانشان از گرایش جنسیشان به «همجنسگرایی» یاد میکنند. تینا (Tina) دیگر زن دوجنسگرای این مجموعه تلویزیونی نیز بعد از اینکه یک رابطه طولانی مدت را با یک زن تجربه میکند، وارد رابطه با یک مرد میشود، اما او هم در نهایت به دنیای همجنسگرایان و رابطه سابقش بازمیگردد. بدین ترتیب در قسمتهای پایانی این مجموعه دیگر نه خبری از دوجنسگرایی هست و نه دوجنسگرایان. دوجنسگرایان ضعیف و همجنسگرایان قهرمان آلیس که روزنامهنگار است در ابتدای مجموعه تلویزیونی خود را با افتخار دوجنسگرا میداند و مدام با طعنه و کنایههای دوستان همجنسگرایش مواجه میشود، اما سعی میکند این پیشداوریهای غالب را به چالش بکشد. دوست صمیمیاش دِینا (Dana) که تنیسباز معروفی است، مدتی به توصیه مدیر برنامههایش در انظار عمومی با یک مرد ظاهر میشود تا در زندگی شخصیاش هم موفق به نظر برسد، بدون این که با او رابطهای داشته باشد. وقتی تینا از او میپرسد بالاخره کی تصمیمش را میگیرد و بین زن و مرد یکی را انتخاب میکند؟ آلیس پاسخ میدهد که در زنان و مردان به دنبال خصوصیات مشترکی میگردد اما کمی بعد آلیس به تینای دوجنسگرا میگوید از رابطه با زنان خسته شده و به دنبال رابطه با یک مرد است. تینا هم در پاسخ میگوید که مردان حوصله سربر هستند. تصویری که از آلیس به عنوان یک دوجنسگرا در ابتدای مجموعه تلویزیونی نشان داده شده، تصویر فرد ضعیفی است که توانایی دفاع از گرایش جنسیاش در برابر اکثریت دگرجنسگرای جامعه را ندارد. پیش از اینکه آلیس وارد رابطه عاشقانه با دِینا شود، به عنوان یک دوست صمیمی با دِینا که قصد دارد درباره همجنسگراییاش با خانواده محافظهکارش صحبت کند، به ملاقات خانواده او میرود. پدر دِینا که عصبانی است از آلیس میپرسد آیا روش زندگی او هم مثل دِینا است؟ آلیس که ترسیده پاسخ میدهد «نه من دوست پسر دارم» و دِینا که از حمایت آلیس ناامید شده با تعجب به او نگاه میکند. این در حالی است که دینا بعدها با یک زن همجنسگرا ازدواج میکند که بر خلاف آلیس شجاعانه از همجنسگرایی خودش و دینا در برابر خانواده او دفاع می کند و و حمایت آنها را برای ازدواجشان جلب میکند. رابطه آنها حسادت آلیس را برمیانگیزد و در نهایت آلیس اعتراف می کند که عاشق دیناست.
پس از گذشت چند قسمت از این مجموعه تلویزیونی، آلیس تنها به دنبال رابطه با زنان است و خودش را همجنسگرا معرفی میکند. دیگر از دوجنسگرایی در برابر دوستان همجنسگرایش دفاع نمیکند و به جای آن شجاعت دفاع از همجنسگرایی خودش یا دیگران را در برابر نهادهای قدرت پیدا می کند. در مراسم درگذشت دِینا در کلیسا وقتی کشیش دِینا را یک جوان ناکام مینامد که فرصت نکرده با مردی ازدواج کند، آلیس فریاد میزند که دِینا همجنسگرا بوده است. چند قسمت بعد وقتی ارتش آمریکا قصد دارد، تاشا (Tasha) شریک جنسی جدید آلیس را به دلیل گرایش جنسیاش از ارتش اخراج کند، در جلسهای که به این منظور تشکیل شده، از آلیس سوال میشود که آیا همجنسگراست و او با اعتماد به نفس پاسخ میدهد: آخرین باری که چک کرده همجنسگرا بوده است.
دوجنسگرایان سرگردان
آلیس در ابتدای داستان در جستجوی یک شریک جنسی مرد وارد رابطه با یک تراجنسیتی به نام لیزا (Lisa) میشود که با خصوصیات فیزیکی «مردانه» به دنیا آمده و پوششی مطابق انتظارات اجتماعی از یک مرد دارد، اما نامی برای خود انتخاب کرده که زنانه محسوب میشود و خودش را یک زن لزبین میداند. این رابطه به سرانجامی نمیرسد و چند قسمت بعد، پس از آنکه آلیس یک عشق دیوانهوار نافرجام را نسبت به دِینا تجربه میکند، در یک جلسه گروه درمانی میگوید علت اینکه به سراغ رابطه با یک مرد رفته این بوده که میدانسته «رابطه با یک مرد برایش خطرناک نیست و به یک مرد به صورتی که به زنان وابسته میشود، اعتیاد پیدا نمیکند.» بنابراین گویی رابطه با مردان برای آلیس راهی است برای فرار از کشش عمیقی که به زنان دارد. دیگر شخصیت دوجنسگرای داستان، جنی، زن جوان نویسنده ای است که به لسآنجلس نقل مکان میکند تا با دوست پسرش زندگی کند، اما عاشق زن دیگری میشود و به این ترتیب وارد دنیای این زنان همجنسگرا میشود. داستان مجموعه تلویزیونی با ورود او به این دنیا آغاز میشود و مخاطب، همراه این تازه وارد، دنیای این زنان همجنسگرا را کشف میکند.
رابطه جنی با دوست پسرش به هم میخورد و رابطهاش با آن زن با بازگشت دوست دختر او پایان میپذیرد. پس از آن جنی روابط متعددی را تجربه میکند و در مرحلهای وارد رابطه با موریا (Moria) میشود که در ابتدا خود را یک زن همجنسگرا میداند، اما پوشش و رفتارهای او با کلیشههایی که فرهنگ مسلط مردسالار از زنان توقع دارد، هماهنگی چندانی ندارد. موریا پس از آشنایی با چند تراجنسی تغییر جنسیت را روشی مناسب برای خود میبیند و خود را مکس (Max) مینامد. جنی از این تصمیم او حمایت میکند و برایش پذیرفتنی است که ابتدا موریا دوست دختر او بوده و از این به بعد قرار است مکس دوست پسر او باشد. با این حال زمانی که هم خانه مرد دگرجنسگرای جنی به او میگوید که شبیه بقیه دخترهای همجنسگرا نیست موهایش را کوتاه میکند تا به کلیشهای که جامعه از زنان همجنسگرا دارد، شبیهتر شود. بدین ترتیب جنی نیز که در ابتدا خود را دوجنسگرا مینامید بعدها خود را همجنسگرا معرفی میکند.
همه دوجنسگرایان در واقع همجنسگرایند
در سریال «کلمه ال» تینا هم زن دوجنسگرایی است که پیش از رابطه با بت (Bette) دوست پسر داشته است و بت تنها زن زندگی او بوده است. تینا و بت بر خلاف بقیه شخصیتهای اصلی مجموعه تلویزیونی که روابط متعددی را تجربه میکنند، رابطه طولانی مدت و پایدارتری داشتهاند و در ابتدای مجموعه تلویزیونی تلاش دارند بچهدار شوند. آنها به دشواری موفق میشوند که اهدا کننده اسپرم مناسبی پیدا کنند، اما اولین بارداری تینا با سقط جنین ناخواستهای پایان میپذیرد که به افسردگی او میانجامد و بت که در این وضعیت احساس تنهایی میکند با زن دیگری وارد رابطه میشود. این اتفاق تلخ به جدایی موقت آنها میانجامد.
در این بین تینا بار دیگر با استفاده از اسپرم اهداشده از همان اهداکنندهای که با همراهی بت، انتخاب کردهبودند باردار میشود. بعد از اینکه بت و تینا هر دو رابطههایی را با زنان دیگر تجربه میکنند، دوباره به رابطه پیشینشان برمیگردند و تلاش میکنند فرزندشان را به صورت مشترک بزرگ کنند، اما تینا این بار با یک پدر مجرد وارد رابطه میشود. در این دوره او از سوی دوستان همجنسگرایش طرد میشود. حتی آلیس هم تینا را سرزنش میکند و با افتخار اعلام میکند که مدتهاست از دوجنسگرایی که هر دوی آنها «ترسناک» توصیفش میکنند، «عبور» کرده است. وقتی تینا میخواهد در تیم بسکتبالی که دوستان همجنسگرایش ایجاد کردهاند بازی کند، اعلام میکند که با وجود اینکه با یک مرد وارد رابطه شده هنوز خودش را همجنسگرا میداند، اما جنی معتقد است که تینا از امتیازات رابطه با یک مرد و جنس مخالف برخوردار است و دیگر نمیتواند خودش را همجنسگرا بنامد. آلیس به تینا پیشنهاد میدهد که خودش را دوجنسگرا بنامد، اما تینا لزبین بودن را یک «هویت سیاسی» میداند که نمیخواهد از دستش بدهد. این استدلال برای جنی قابل قبول نیست و معتقد است گرایش جنسی و همجنسگرا بودن فرد بر اساس روابط جنسی او تعریف میشود نه بر اساس اعتقاداتش. تینا به زودی سر حرفی برمی گرد که در ابتدای مجموعه تلویزیونی به آلیس گفته بود.
او به بت میگوید که مردان خسته کننده هستند و دلش نه تنها برای رابطه با او بلکه برای دنیای همجنسگرایانهای که با دوستانشان ساخته بودهاند نیز تنگ شده و میخواهد به رابطه با بت برگردد. دوجنسگرایان فاقد دنیایی از آن خود با این اوصاف در نهایت هر سه شخصیت دوجنسگرای داستان میپذیرند که در واقع همجنسگرا هستند و سازندگان مجموعه تلویزیونی به دوجنسگرایان یادآور میشوند که تنها راه پذیرفته شدن در دنیای همجنسگرایان، انکار دوجنسگراییشان است. هر چند سالها از مبارزه دوجنسگرایان علیه دوجنسگراهراسی و دوجنسگراستیزی در کشورهای مختلف گذشته است، هنوز هم در بسیاری از شهرها دوجنسگرایان دنیایی از آن خود ندارند و رسانهها به خصوص رسانههای جریان غالب نیز بسیار به ندرت به دوجنسگرایان به عنوان یک گروه مستقل میپردازند. در چنین فضایی زنان دوجنسگرای بسیاری ناچارند بین دو دنیای جامعه مسلط دگرجنسگرا و اجتماع همجنسگرایان یکی را انتخاب کنند و همیشه در هر دو، در حاشیه، طرد شده و انکار شده باقی بمانند.
در ابتدای مجموعه تلویزیونی، آلیس سعی دارد به دِینا کمک کند که بفهمد آیا زن آشپزی که در رستوران ورزشگاه به دِینا توجه دارد، همجنسگراست یا نه؟ آلیس به تحلیل نحوه لباس پوشیدن آشپز متوسل میشود و تلاش دارد مدهای معمول در دنیای همجنسگرایان را توضیح دهد. دِینا که معمولاً بر سر دوجنسگرایی به آلیس طعنه میزند میگوید: من فکر میکردم که دوجنسگرایان دنیای مستقل خودشان را دارند. آلیس برای این سئوال جوابی ندارد. همان طور که این مجموعه تلویزیونی نیز پاسخی در این زمینه به بینندههایش نمیدهد. دنیای دوجنسگرایان هنوز راهی به رسانههای جریان مسلط پیدا نکرده است.
نمایش
کلیه نظرات پس از بررسی و تایید مدیر وبسایت، بهصورت عمومی منتشر میشوند