بازتولید دوجنسگراستیزی در قالب دفاع از همجنسگرایان
نراقی در برنامه پرگار مانند مقالات پیشین استدلال میکند که مردان گناهکار سوره لوط همجنسگرا نبودهاند، چرا که علاوه بر مردان به زنان هم گرایش جنسی داشتهاند.
روی دیگر این سخن این است، که آنچه در قرآن نکوهش شده است، دوجنسگرایی است نه هجنسگرایی. زینب پیغمبرزاده- آخرین برنامه پرگار بیبیسی که روز اول اردیبهشت پخش شد، به موضوع همجنسگرایی در اسلام پرداخته است. در این برنامه هم آرش نراقی مانند مقالات و سخنرانیهای پیشین خود، از منظر فلسفه اخلاق به امکان ارائه تفسیری از قرآن که قائل به پذیرش حقوق همجنسگرایان باشد، پرداخته است.
نراقی بر اصل غیراخلاقی بودن تبعیض نسبت به افراد بر اساس هویتجنسیتی و گرایشجنسی تاکید دارد. هرچند بحثهای نواندیشان دینی مانند آرش نراقی میتواند به پذیرش حق رابطه با همجنس در بین ایرانیان دیندار کمک کند، اما من به عنوان یک فرد غیردیندار در این نوشته نگاهی درون دینی به این موضوع ندارم بلکه به پیامدهای گفتمان دوجنسگراستیزی میپردازم که افرادی چون نراقی برای دفاع از حقوق همجنسگرایان به کار میگیرند. اکثر افرادی که معتقدند رابطه جنسی با همجنس در ادیان ابراهیمی مانند اسلام گناه تلقی میشود، به داستان قوم لوط اشاره میکنند. واژه لواط هم که از نام این قوم گرفته شده، به معنی رابطه جنسی دو مرد یا به عبارت دقیقتر دخول مقعدی به وسیله آلت جنسی منتسب به مردان در رابطه بین دو فرد که هر دو اندامهای جنسی منتسب به مردان دارند، است. بنابراین نواندیشان دینداری که سعی دارند از حق رابطه با همجنس در اسلام دفاع کنند، معمولاً بر تفسیر این داستان قرآنی تمرکز میکنند. مانند مقالات گذشته، نراقی در این برنامه پرگار باز هم استدلال میکند که مردان گناهکار سوره لوط همجنسگرا نبودهاند، چرا که علاوه بر مردان به زنان هم گرایش جنسی داشتهاند: «خداوند به آنها میگوید چرا با زنان خود در نمیآمیزید؟ معنیاش این است که اینها همسر داشتند، فرزند داشتند، بنابراین همجنسگرا نبودند. نکته دوم، نفس اینکه لوط دختران خود را به آنها پیشنهاد میکند، به معنای این است که او فرضش این است که اینها تمایلات ناهمجنسخواهانه هم داشتهاند اما همجنسگرایی به معنای امروز به معنای نوعی گرایش جایگزینناپذیر به همجنس است» (دقیقه ۲۳-۲۴). او با این استدلال، عملاً مردان قوم لوط را نه همجنسگرا بلکه دوجنسگرا میداند. از نظر او، نمیتوان بر اساس این داستان، گناه شمرده شدن عمل رابطه جنسی با مردان توسط مردی که به زنان هم گرایش دارد (دوجنسگرایی) را به گرایش به رابطه جنسی تنها با مردان (همجنسگرایی) مرتبط دانست. نراقی چنانکه در یکی از مقالات اخیرش مینویسد، معتقد است: «میتوان ادعا کرد که لواط و همجنسگرایی دو مفهوم متمایزند. صرف برقراری رابطۀ جنسی با همجنس فرد را همجنسگرا نمیکند. چه بسا فردی با همجنس خود رابطۀ جنسی برقرار کند، اما همجنسگرا نباشد، یعنی هویت خود را همجنسگرا نداند.
از سوی دیگر، ممکن است فردی خود را همجنسگرا بداند، بیآنکه لزوماً با همجنس خود رابطۀ جنسی برقرار کند. به بیان منطقی، نسبت مفهوم همجنسگرایی با مفهوم رابطۀ جنسی با همجنس عموم و خصوص من وجه است. بنابراین، از این مدعا که روایت قرآنی مناسبات جنسی رایج در میان قوم لوط (یعنی عمل لواط) را نکوهیده است، مطلقاً نمیتوان نتیجه گرفت که همجنسگرایی به معنای امروزین آن نیز در قرآن نکوهش شده است.» روی دیگر این سخن این است، که آنچه در قرآن نکوهش شده است، دوجنسگرایی است نه هجنسگرایی. این دیدگاه تکجنسگرامحور (mononormative) تنها دو گرایش جنسی را به عنوان گرایشهای جنسی اخلاقی به رسمیت میشناسد: همجنسگرایی و دگرجنسگرایی. این استدلال به قیمت ترویج نگاه منفی به دوجنسگرایان یا همان دوجنسگراستیزی و دوجنسگراهراسی (biphobia)، از همجنسگرایان دفاع میکند.
همان طور که مهرداد علیزاده در مقالهای با عنوان «آیا خدا دوجنسگرایان را دوست ندارد؟» در سایت زمانه اشاره کرده، چهارسال پیش هم در کنفرانس “بررسی حقوق اقلیتهای جنسی ایرانی” که در سال ۲۰۱۴ در دوسلدورف آلمان این نقد را نسبت به آرش نراقی و یکی دیگر از سخنرانان این کنفرانس مطرح کرده بودم که نحوه دفاع ایشان از حقوق همجنسگرایان در اسلام، به بازتولید دوجنسگراهراسی و دوجنسگراستیزی منجر میشود، اما پاسخ این دینپژوهان این بود که «چنین امکاناتی در منابع اسلامی برای فهمی نو به سود الاهیات دوجنسگرایی وجود ندارد». علاوه بر مقالهای که به آن اشاره شد، علیزاده در مقالات دیگری هم به موضوع الهیات دوجنسگرایی را مطرح کرده است از جمله همجنسگرایی و دوجنس گرایی − مفهوم شناسی، تطبیق، عالمان سنتی، و روشنفکران مسلمان و گشودگی یا ناگشودگی منابع اسلام شیعی در مواجهه با همجنس خواهی از منظر محققان شیعه که علاقهمندان میتوانند به آنها مراجعه کنند. اما همان طور که در ابتدای مطلب ذکر شد، تاکید من در اینجا بر ضرورت دفاع از حق گرایش جنسی فراتر از دوگانه همجنسگرا و دگرجنسگرا است. در ادامه پاسخ به نقد من، آرش نراقی در این کنفرانس از عبارت «دوجنسگرایی منحرف» برای اشاره به مردانی که با زنان ازدواج کردهاند اما به پسر بچهها تجاوز میکنند، استفاده کرد. پاسخ من این بود که «اکثر تجاوزات توسط مردان دگرجنسگرا به زنان دگرجنسگرا اتفاق میافتد، آیا در این موارد هم باید از عبارت دگرجنسگرایی منحرف استفاده کرد یا گرایش جنسی فرد ربطی به متجاوز بودن او ندارد؟» متجاوز دانستن مردان دوجنسگرا یکی از کلیشه نادرست رایج است. همین تصورات منفی درباره مردان دوجنسگرا سبب میشود آنها ناچار شوند گرایش جنسیشان را مخفی کنند.
همجنسباز در مقابل همجنسگرا
همان طور که در مقاله «ال.جی.بی.تی ایران «بی» ندارد» که چهار سال پیش در کنفرانس مورد اشاره با حضور آقای نراقی ارائه دادم، نشان دادهام، دوگانه همجنسگرا در مقابل همجنسباز که متاسفانه در فضای فارسی زبان بسیار رایج است بر این ایده استوار است که همجنسگرایان گرایش عاطفی و جنسی «ذاتی» به همجنس خود دارند اما همجنسبازان تنها به دنبال برقراری رابطه جنسی برای تنوع و به اصطلاح سواستفاده جنسی از همجنس هستند. این همان گفتمانی است که در مقالات و صحبتهای آرش نراقی هم تکرار میشود. به عنوان مثال، او در مقالهای که پیش از این مورد اشاره قرار گرفت، درباره قوم لوط مینویسد: «لواط چیزی بیش از صرف یک عمل جنسی نیست، یعنی در این رابطه فرد چیزی جز تمتع جنسی را در طرف مقابل نمیجوید و موضوع خواهش او از حد جسم دیگری فراتر نمیرود. از این رو، رابطۀ جنسی لواط غالباً از دلبستگیهای عاطفی انسانی عمیق تهی است.
لوطی هرگز مناسبات جنسی با همجنس را بخشی از هویت فردی و اجتماعی خویش نمیداند. در روایت قرآنی، همۀ نشانهها از روابط همجنسگرایانۀ لوطیوار در میان قوم لوط حکایت میکند. برای مثال، عمل مردان قوم لوط در تصویر قرآنی چیزی بیش از ”شهوت راندن با نران“ نیست: ”أَئِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَهً مِّن دُونِ النِّسَاءِ [چرا به جای زنان با مردان شهوت می رانید؟]“ (النمل، آیۀ ۵۵؛ الاعراف، آیۀ ۸۱). هیچ نشانهای در روایت قرآنی وجود ندارد که نشان دهد عمل قوم لوط از حد شهوت راندن با نران فراتر میرفته و در آن نوعی رابطۀ عاطفی انسانی و عمیق برقرار میشده است. از قضا، روایت قرآنی، چنان که دیدیم، بیشتر حاکی از آن است که مناسبات جنسی مردان قوم غالباً خشونتآمیز و بدون ملاحظۀ کرامت انسانی قربانیان ایشان بوده است؛ یعنی غایت اصلی آن اعمال سلطه یا دفع شهوت بوده است، نه برقراری نوعی تفاهم عاطفی عشقآمیز و توأم با احترام متقابل.»
نگاه منفی به میل جنسی
به طور کلی نگاه منفی به میل جنسی در بین اندیشمندان دینی معمول است. مثلاً محمدجواد اکبرین دوجنسگرایی را در کنار همجنسگرایی و دگرجنسگرایی میپذیرید به شرط آنکه مبتنی بر هوسرانی نباشد. او معتقدند «آنچه در قرآن نفى شده مفهوم فساد و فحشا است که مصداقاش مثلاً همجنسگرایى است. به عبارت دیگر، اگر روزى این مفهوم فساد و فحشا را از همجنسگرایى بردارید، دیگر منفى نیست. گفته مىشود که انجمن روانپزشکی آمریکا در سال ۱۹۷۳ و سازمان بهداشت جهانی در سال ۱۹۹۲ همجنسگرایی را از فهرست بیماریهای روانی خارج کردهاند. از طرف دیگر، در دنیاى جدید، همجنسگرایی را به عنوان یکی از سه گرایش جنسی به رسمیت شناختهاند. در این تلقى همجنسگرایى دیگر فساد و فحشا نیست..اسلام البته قائل به یک انضباط جنسى است و جز عشق یا نیاز معقول و یا عقد قانونى را مجوز رابطه نمىداند. مصداقاش هم به عهدهى مکلف است نه حکومت و حاکم شرع. حالا شما اگر نیاز به همجنس را در صنف «نیاز معقول» طبقهبندى کنید و از اسراف و هوس خارج کنید، مفهوم را تغییر دادهاید. وقتى مفهوم تغییر کند، مصداق هم تغییر مىکند». موضوع مذمت رابطه جنسی مبتنی بر شهوت در کنفرانسی که به آن اشاره شد هم مورد بحث قرار گرفت.
یکی از شرکتکنندگان در این کنفرانس پرسید: «مگر همه افراد به دلیل شهوت با یکدیگر ارتباط جنسی برقرار نمیکنند؟ چرا بر عشق و کشش عاطفی به عنوان عاملی برای توجیه رابطه جنسی تاکید میشود؟» در واقع رابطه جنسی بدون شهوت و میل جنسی هر دو طرف، یا نوعی تجاوز جنسی است یا نوعی کارگری جنسی. چنانکه ما در مجموعه برنامههای آموزش جنسی آویشن تاکید کردهایم، اشتیاق به عمل جنسی بخش مهمی از رضایت در رابطه جنسی است، اما فرهنگ مسلط نه تنها در ایران بلکه در همه کشورها، معمولاً نگاه مثبتی به رابطه جنسی وجود ندارد. کشش جنسی و رابطه جنسی عملی غیر اخلاقی تلقی میشود که تنها عشق و کشش عاطفی میتواند آن را مشروعیت بخشد. این در حالی است که چنانکه پیش از این در مقالهای درباره هیچجنسگرایی توضیح دادهام، کشش جنسی و عاطفی الزاماً همیشه با یکدیگر همراه نیستند و افراد میتوانند به فرد یا جنس یا جنسیت خاصی فقط گرایش عاطفی یا فقط گرایش جنسی داشته باشند. علاوه بر این، افراد دوجنسگرا هم مثل هر فرد دیگری میتوانند کشش عاطفی به بیش از یک جنس یا جنسیت را در طول زندگی تجربه کنند. نکتهای که افرادی نظیر آرش نراقی فراموش میکنند و بر این اساس تلویحاً دوجنسگرایان را شهوتران و از منظر دینی گناهکار میدانند.
نمایش
کلیه نظرات پس از بررسی و تایید مدیر وبسایت، بهصورت عمومی منتشر میشوند