ترامپ چگونه از «آزادی مذهبی» برای حمله به حقوق LGBT استفاده میکند
ماشا گسن (Masha Gessen)، نیویورکر- در نیمه دوم ماه اکتبر در ایالت میسیسیپی لایحهای به اجرا گذاشته خواهد شد: لایحه قانونی ۱۵۲۳که تحت عنوان «قانون حمایت از آزادی مذاهب» و یا «قانون منع دولت در تبعیض علیه عقاید مذهبی» هم شناخته میشود. این به این معنی است که اگر تبعیض ناشی از یکی از این سه باور باشد، این قانون، تبعیض را بهصراحت قانونی میداند:
۱) ازدواج پیوندی است میان یک مرد و یک زن،
۲) روابط جنسی فقط در چنین ازدواجی میتوانند صورت گیرند،
۳) جنسیت یک خصیصه بیولوژیکی تغییرناپذیر است. این قانون سال گذشته تصویب شد و بلافاصله توسط یک قاضی فدرال متوقف شد، اما هفته قبل [از انتشار این مطلب]، یک دادگاه قضایی حکم را ملغی کرد. پزشکان، حقوقدانان و سازمانهای فرزندخواندگی از جمله گروههایی هستند که در حال حاضر برای اعمال تبعیض بر مبنای هویت جنسی و جنسیتی مجوز دارند. قانونهای میسیسیپی سختگیرانهترین قوانین در میان موج جدید قوانین بهاصطلاح مربوط به آزادی مذهبی هستند؛ تصویب این قانون آخرین ضربه به حقوق آمریکاییان دگرباش و رنگینکمانی در سالی است که شبیه به «سال بلوا» بوده است. در ماه فوریه، دولت ترامپ حمایتهایی را که به دانشآموزان تراجنسیتی حق انتخاب استفاده از توالتهای هر جنسیتی را میداد، قطع کرد. در ماه می، رئیسجمهور ترامپ دستور اجراییای را امضا کرد که به دادستان کل دستور حمایت و دفاع از قوانین مربوط به آزادی مذهبی را میداد، شبیه آنچه در میسیسیپی میگذشت. در ماه ژوییه، ترامپ توییتی مبنی بر ممنوعیت پذیرش تراجنسیتیها در نظاموظیفه منتشر کرد.
در ماه سپتامبر، وزارت دادگستری با نقل قولی از دادگاه عالی از یک نانوای اهل کلرادو که از درست کردن کیک برای مراسم عروسی یک زوج همجنس اجتناب کرده بود، حمایت کرد. در همین این ماه، دادستان کل، جِف سِشِنز (Jeff Sessions) بر مبنای دستور اجرایی ترامپ در زمینه آزادی مذهبی دستورالعملهایی مشروح صادر کرد و بهصورت جداگانه به دادستانیهای ایالات متحده دستور داد که تفسیر قانون فدرال را مبنی بر حمایت از کارمندان تراجنسیتی در برابر تبعیض بر مبنای جنس متوقف کنند. این فهرست و روند زمانی به احتمال بسیار زیاد چیزهایی را از قلم میاندازد؛ نقض حقوق اجتماع رنگینکمانی و دگرباش بیامان بوده است. کمتر از یک سال پیش- یک هفته پیش از انتخابات- ترامپ در تجمعی در کلرادو یک پرچم رنگینکمان برافراشت، البته بهصورت برعکس. کسی با عجله روی آن کلمههای «رنگینکمانیهای هوادار ترامپ» را نوشته بود. عقل سلیم در منطق کارزار انتخاباتی حکم میکرد که ترامپ، این سکولار نیویورکی، سیاستهای ضد حقوق رنگینکمانیها را پی نخواهد گرفت، هرچند نامزدهای معاونت ریاست جمهوریاش که پشتیبان سرسخت او بودند - یعنی سِشِنز یا مایک پِنس - بر ضد این حقوق ترویجگری میکردند. اما ثابت شد که استراتژی همجنسگراهراسی برای ترامپ اجتنابناپذیر است- و [البته] نه فقط بهخاطر پِنس و سِشِنز و پشتیبانی از جناح راست مسیحی. رئیسجمهور آمریکا مدتی پیش در مصاحبهای با مایک هاکابی گفت: «بسیاری از آنان از چیزی حمایت میکنند که من پشتیبان آن هستم. آنها از نقطهنظر یک مسیحی-تبشیری از من حمایت میکنند.» پس از کارزاری که هرگز از یادها نخواهد رفت و باعث انتخاب ترامپ شد، او وعده داد که گذشته رؤیاییای را به رأیدهندگانش برگرداند که در آن حس بهتر، امنتر و در مجموع برتری نسبت به آنچه امروز دارند داشته باشند. هیچچیز به اندازه عقبگرد [در زمینه] پیشرفتهای حقوق مدنی اجتماع دکرباشان جنسی و جنسیتی بیانگر تعهد ترامپ به این حرف خود نیست- احتمالاً [این] سریعترین تغییر اجتماعی در تاریخ آمریکا است. تصمیمات دادگاه عالی در سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۵ که متضمن موقعیتی برابر برای ازدواج همجنسها [با ازدواج دو غیر همجنس] شد، بهدرستی بهعنوان پیشرفتهایی بزرگ گرامیداشته شدند: تنها چند سال قبل، این تغییرات تقریباً غیرقابل دسترسی بهنظر میرسیدند، برای برخی یک رویای شیرین بودند و برای برخی دیگر یک کابوس. اینکه یک نامزد ریاستجمهوری جمهوریخواه هم پرچم رنگینکمانی را به دست بگیرد غیرقابل تصور بود.
این باورها که قوانین میسیسیپی آنها را در چارچوب مذهب صورتبندی میکند، که «ازدواج یک نهاد دگرجنسگراست، که همه افراد زن یا مرد آفریده شدهاند و همانطور هم میمانند» در واقع درک مستقیم بسیاری از آمریکاییها از آنچه که «همیشه اینطور بوده است و همیشه هم باید اینطور باشد»، است. اقدام به رفتارهای ضد-کوئیر ورای [موضعهای] جناح راست مذهبی است و احتمالاً از افرادی هم که بهترین دوستانشان همجنسگرا هستند، سر میزند. این اقدامات میتوانند همچنان گستردهتر شوند. بسیاری از کارزارهای جاری یا در آینده نزدیک برای احقاق حقوق رنگینکمانیها و دگرباشان، درباره کودکان است. این کارزارها همیشه اینطور هستند. هر کس که تاریخ کارزارهای همجنسگراستیز را مطالعه کند یا یکی را از سر گذرانده باشد، میداند که در نهایت این موضوع به کودکان میرسد. حقیقتاً «محافظت از کودکان» شعار کارزار همه کسانی است که از تفاوتها هراس دارند - و زنوفوب هستند- اما این شعار بار ویژهای به لحاظ جنس و جنسیتی دارد. چهل سال پیش، اولین تلاش جدی در برابر جنبش همجنسگرایی در این کشور، کارزار «کودکانمان را نجات دهیم» آنیتا برایانت بود، که در سال ۱۹۷۷ برای مقابله با فرمان ضدتبعیض در میامی آغاز شد. این کارزار علیه «استخدام همجنسگرایان و برای پیشگیری از آزار جنسی جسمی کودکان» برگزار شد.
یک دهه بعد، بهدنبال کارزار هراسآمیزی که با تمرکز بر مواد درسی مدارس و کتابهای کودکان برگزار شد، پارلمان بریتانیا دولتهای محلی در انگلیس، ولز و اسکاتلند را از «ترویج همجنسگرایی» منع کرد. این ممنوعیت در سال ۲۰۰۳ لغو شد و این لغو دستور تحتعنوان بخش ۲۸ Section 28 شناخته میشود. پیروی ممنوعیت «تبلیغات همجنسگرایی» در روسیه مصوب سال ۲۰۱۳ کارزاری طولانیمدت علیه تهدید خیالی «استخدام پدوفیلها و همجنسگرایان» برگزار شد. یک هفته پس از ممنوعیت تبلیغاتی، روسیه قانونی را تصویب کرد که حق حضانت فرزند را از زوجهای همجنس سلب میکرد. من مجبور شدم برای محافظت از پسرم (فرزندخواندهام) در برابر محافظان منصوب دولت، کشور را ترک کنم. افرادی که تردید کردند وضعیت خیلی بدتری را گذراندند: مثلاً ماه گذشته خدمات اجتماعی در شهر یاکاتِرینبِرگ قیمومیت دو کودک را لغو کرد چون مادرشان عمل تخلیه سینه انجامداده بود و در مورد تغییر جنسیت خود وبلاگ مینوشت. در ایالات متحده اگر ایالتی که از قانون آزادی مذهبی تبعیت کند، بخش سپردن کودکان به خانوادههای سرپرست را برونسپاری کند و به بخش خصوصی بسپارد، درخواست فرزندخوانده و پذیرش حضانت کودکان برای خانوادههای رنگینکمانی و دگرباش به جایی نمیرسد، چراکه کارفرمایان بخش خصوصی اغلب وابستگیهای مذهبی دارند. ماه گذشته ACLU (اتحادیه آزادیهای مدنی امریکا) پرونده دادخواستی را علیه ایالت میشیگان به دلیل ممانعت از پذیرش فرزند توسط والدین فرزندپذیر و سرپرستهای موقت بهدلیل گرایش جنسیشان ثبت کرد. اگر قانون میسیسیپی دوباره بهچالش کشیده شود، احتمالاً باز هم حول فرزندخواندگی و سرپرستی موقت کودکان خواهد بود.
لایحه پیشنهادی در مورد آزادی مذهبی در اوکلاهاما فقط مربوط به سازمانهایی است که بهدنبال خانواده برای کودکان هستند. نوع دیگری از موارد هم مربوط به حق دانشآموزان دبیرستانی تراجنسیتی برای استفاده از توالتهای انتخابیشان است. اخیراً یک دادگاه تجدیدنظر فدرال یک پرونده ویسکانسین را به نفع یک دانشآموز تراجنسیتی نهایی کرد، اما حالا که دولت ترامپ جریان را برعکس کرده است و دادگاه عالی نپذیرفت که پرونده را بررسی کند، یک دادگاه تجدیدنظر دیگر باید پرونده مربوط به کارولینای شمالی را که رسانهای هم شده، بازبینی کند. اینکه دعوی قضایی مجدد برای حقوق رنگین کمانی بر کودکان تمرکز خواهد کرد هم اجتنابناپذیر بهنظر میرسد و هم ترسناک. بخش زیادی از موفقیت جنبش رنگینکمانی آمریکا در دو دهه اخیر پرهیز از مواجهه مستقیم با هجمه « همجنسگرایی تهدیدی برای کودکان» بوده است. استراتژی ترویجگران و حامیان حقوق رنگینکمانیها یا خارج کردن همجنسگرایی از چارچوب «جنسی» با تغییر گفتمان بهسمت ازدواج و فرزندپروری بوده است یا- بهطرز درخشانی تغییر گفتمان به سمت نیاز کودکان تراجنسیتی به محافظت در نتیجه با وجود اینکه جریان موازی همواره تلاش کرده این اجتماع را بیش از اندازه «جنسی» نشان دهد و کودکان را نیازمند محافظت از تقریباً از هر چیزی بداند، پیشرفتهایی در زمینه حقوق دگرباشان وجود داشتهاست. دوران عقبگرد «ترامپی» خود را در هیبت «عقاید مذهبی» نشان میدهد اما با این خواسته تغذیه میشود که کودکان باید در دنیایی بزرگ شوند که والدینشان درک میکنند. این تفکیک استراتژیک همجنسگرایان از کودکان با اوج گرفتن طنین اصطلاح «آزادی مذهبی»دیگر نمیتواند ادامه پیدا کند. شرایط دشوارتر و روزگار زشتتر میشود.
نمایش
کلیه نظرات پس از بررسی و تایید مدیر وبسایت، بهصورت عمومی منتشر میشوند