وقتی شما یک پناهنده دوجنسگرا هستید، چه بر سرتان میآید؟
نسخه اصلی این مقاله به زبان ایتالیایی توسط فدریکو آنیباله (Federico Annibale) منتشر شده است و سپس ترجمه انگلیسی آن در سایت گروه ایتالیایی افتخار دوجنسگرایی (Biproud) بازنشر شده است.
این داستان عایشه است: او از سوریه فرار کرد و ابتدا در ترکیه پناهنده شد و بعد در یونان. او درباره مشکلاتی توضیح میدهد که افراد LGBTI هنگام پناهندگی سیاسی با آن مواجه میشوند. من عایشه را در محله اِکسارکیای (Exarchia) آتن در یک کافه ملاقات کردم. وقتی گیلاسی شراب سفارش میدهد، برایم کاملاً روشن میشود که بیشک با کلیشه زن سوری همخوانی ندارد: او حجاب ندارد، پشت سر هم سیگار میکشد و بیش از این نمیتواند به تفاوتهای جنسیتی بیاهمیت باشد. ۲۵ ساله است و به مدت یک سال دور از خانه زندگی کرده است.
عایشه میگوید: «حدود یک سال پیش من به ترکیه فرار کردم. پدر و مادرم هنوز فکر میکنند که من آنجا هستم». او پیشینه خانوادگی خاصی دارد. «من اهل لاتاکیا (Latakia) هستم، که محل تولد بشار اسد است. موقعیت خیلی خطرناکی قرار دارم و به همین دلیل بهخاطر مسائل امنیتی نامخانوادگیام را افشا نمیکنم. خانواده من از همان منطقهای است که بشار اسد از آنجا میآید؛ و البته از اقلیت مذهبی علوی. آنها نمیدانند که من یک مخالف هستم. آنها حکومت را پشتیبانی میکنند چون فکر میکنند که اسد تنها مردی است که میتواند بر علیه بنیادگراهای سنی از آنها دفاع کند. آنها ترسیدهاند.» وقتی در ترکیه بود فکر کرد میتواند بدون احتیاج به مهاجرت به اروپا کار پیدا کند، اما ادغام در جامعه از همان ابتدا فرایند دشواری بود: او مشکل زبان داشت و ترکها چندان پذیرایش نبودند. این دختر جوان سوری اینطور شرح میدهد: «من تلاش کردم که برای عربها کار کنم اما فایده چندانی نداشت: من برای آنها زیادی روشنفکر و آزادیخواه بودم چون حجاب نداشتم.
حتی موقعی که شغلی به من پیشنهاد شد، حقوقام کمتر [از بقیه] بود و این برای من قابل قبول نبود.» بالاخره راهی برای رسیدن به جزیره یونانی کیوس (Chios) هرچند با قیمتی خیلی بالا پیدا کرد و ترکیه را ترک کرد. او چهار ماه در کمپ پناهندهها زندگی کرد، اما بعد از آن دوره، زندگی مشترک با هزاران عرب برای او غیرممکن شد. دلیلش گرایش جنسی او است. عایشه دوجنسگرا است. برای او زندگی در کمپ پناهندهها، جایی که اکثر مردم گرایش او را قبول نکردند بار خیلی سنگینی شده بود که باعث شد تصمیم بگیرد دوباره فرار کند: او بدون هیچ کاغذی سوار یک کشتی به مقصد آتن شد. عایشه میگوید: «میبینی چه پوست روشنی دارم؟ پلیس حتی من را متوقف نکرد. فقط یک بلیط گرفتم و سوار شدم.» عایشه در تقاضای پناهندگی سیاسیاش گرایش جنسیاش را هم بهعنوان یکی از دلایل لحاظ کرد. کل مسئله LGBTI (همجنسگرای زن، همجنسگرای مرد، دوجنسگرا، ترنس و میانجنسی) پیچیده است و مردمی که به این جامعه تعلق دارند همیشه از پشتیبانی بینالمللی برخوردار نبودهاند.
نظام پشتیبانی بینالمللی برای پناهندههای LGBTI چطور کار میکند؟
کنوانسیون ۱۹۵۱ (۱۳۳۰) پناهندگی سازمانملل گرایش جنسی را آشکارا به عنوان یکی از دلایل برای تقاضای پناهندگی سیاسی مطرح نمیکند. افراد معمولاْ اگر بهخاطر نژاد، مذهب، اقامت، تعلق به گروه اجتماعی مشخصی یا نگرشهای سیاسیشان آزار ببینند، از پشتیبانی بینالمللی برخوردار میشوند. گرایش جنسی به عنوان «تعلق به گروه اجتماعی خاص» یا «دیدگاه سیاسی» تلقی میشود. اما از لحاظ قانونی افراد LGBTI ای که بهدنبال حمایت هستند، یک چارچوب ارجاعی مستحکم ندارند. هزاران نفر از مردم بهخاطر ترس از آزار مراجع قدرت یا جامعهای که عضوی از آن هستند از کشور یا منطقهشان فرار میکنند. بر اساس یک پژوهش که توسط انجمن ایلگا انجام شد، میزان اجرای قوانین تبعیضآمیز برای افراد LGBTI اساساْ از کشوری به کشور دیگر متفاوت است، و گاه حتی از یک منطقه به منطقه دیگر در یک ایالت و استان. رفتار جنسی میان افراد همجنس در ۷۵ کشور جهان غیرقانونی بهحساب میآید. در گزارشی که پایان سال ۲۰۱۵ (۱۳۹۴) منتشر شد، کمیساریای عالی امور پناهندگان سازمان ملل تأکید میکند که حمایت از افراد LGBTI به دلیل تبعیض قانونی، فرهنگی و اجتماعی حتی دشوارتر است. فراتر از آن وقتی که بعضی مناطق جغرافیایی قوانینی دارند که آشکارا هویت، بیان و انجمنهای (بیشتر در آفریقا، آسیای جنوب شرقی و خاورمیانه) مربوط به LGBTI را مجازات میکنند، محرومیت اجتماعی و دیگر شکلهای خشونت در هر پنج قاره اعلام میشود. بهمنظور پیادهسازی یک سیستم حمایتی مفید، ایجاد تنها یک چارچوب قانونی بینالمللی کافی نیست. ما به فضاهای امنی نیاز داریم که افراد LGBTI بتوانند احساس آزادی کنند تا گرایش جنسیشان را بدون ترس از انتقام اعلام کنند. همچنین ضروری است تا کارکنان آموزش ببینند که چطور در این موقعیتها برخورد کنند. در گزارشی دیگر از سال ۲۰۱۰ (۱۳۸۹)، کمیساریای عالی امور پناهندگان سازمان ملل عنوان میکند که افراد LGBTI معمولاْ دسترسی کمی به اطلاعات درباره چگونگی درخواست پناهندگی سیاسی دارند. از آنجا که به مسئولان به قدر کافی در مورد مسائل LGBTI آموزش داده نشدهاست، متقاضیان پناهندگیای که به جوامع LGBTI تعلق دارند اغلب توضیح شرایطشان به مراجع را غیرممکن میبینند. فراتر از آن، بنابر گزارش کمیساریای عالی امور پناهندگان سازمان ملل و دیگر سازمانهای مردمنهاد، پناهندههای LGBTI اغلب در طول فرایند تقاضای پناهندگی توسط پناهندههای دیگر و مقامهای دولتی آزار میبینند. البته یک فرد همجنسگرا میتواند گرایش جنسیاش را اعلام نکند اما اگر این کار را نکنند هم در معرض خطر از دست دادن حمایت بینالمللیای که به دنبالش است، قرار میگیرد. چرخه معیوب موجب میشود فرایند تقاضا برای افراد LGBTI ترسناک و کمتر قابل دسترسی باشد و بدین ترتیب آنها را در معرض تهدید دیگری قرار دهد: دیده نشدن.
افراد دوجنسگرا به دنبال پناهندگی هستند
چتر LGBTI شامل چند گرایش جنسی میشود که از جانب قانون رفتار برابری با آنها نمیشود. طبق گفته کمیساریای عالی امور پناهندگان سازمان ملل، تقاضاهای پناهندگی توسط افراد دوجنسگرا نرخ پذیرش بسیار پایینی دارند و تا حد زیادی در قوانین بینالملل غیرقابل مشاهده هستند. وقتی یک فرد به عنوان یک دوجنسگرا شناخته میشود، مقامات قضایی تمایل دارند که با تقاضاهای او یا به دید دگرجنسگرا یا همجنسگرا رفتار کنند. در بعضی مثالها، قاضیهایی که به دوجنسگرایی به عنوان یک گرایش جنسی معتبر نگاه نمیکردند و تصمیمشان مبنی بر این بود که دوجنسگراها میتوانند به دور از تهدید هیچ نوعی از آزار و اذیتی به کشورشان بازگردند. پژوهشی در دانشگاه یورک در تورنتو که میزان پذیرش تقاضاهای پناهندگی دوجنسگراها را در سه کشور پذیرنده (کانادا، آمریکا و استرالیا) تحلیل و برسی میکند بر این تأکید کرده است که این نرخ در مقایسه با نرخ مشابه دیگر اقلیتها به طور چشمگیری پایین است. دو دلیل برای این اتفاق وجود دارد: اولی دیده نشدن است، یعنی به رسمیت شناخته نشدن این گرایش جنسی، یا ذهنیت منفیای که بعضی از قاضیها در مورد آن دارند؛ دومی مربوط به تمایل نداشتن به اعطای پناهندگی به اقلیتهای جنسیای است که با درک سنتی از همجنسگرایی متفاوتند.
محل اسکان پناهندهها در آتن و یک گروه حمایتی برای افراد دوجنسگرا
عایشه با ناراحتی واضحی در صدایش میگوید: «من گفتم که دوجنسگرا هستم اما اصلاْ حمایتی دریافت نکردم. من احساس نمیکنم که از جانب مراجع قدرت حمایت میشوم. اصلاْ.» وقتی به آتن رسید آتن، نمیخواست در ساختمانهایی زندگی کند که پر از مهاجران بود. از چنین ساختمانهایی ۱۰ تا در شهر هست که میزبان بیش از ۲۵۰۰ نفر هستند، اما فقط یکی از آنها جایی مختص پناهندگان LGBTI دارد. اسمش نوتارا ۲۶ (Notara) است. یک مرکز پر هرج و مرج در محله اکسارچیا. اما عایشه نمیخواست تجربهای که در کیوس داشت تکرار شود و در خانه بعضی دوستان پناه گرفت. دختر جوان سوری میگوید: «من به مراکز اجتماعی میروم اما فقط بهعنوان داوطلب. من در ترجمه و مدیریت درمانگاه کمک میکنم چون در رشته داروسازی مدرک دانشگاهی دارم.» عایشه که مورد حمایت یک گروه یونانی دوجنسگرا است، میگوید: «من سهشنبهها در جلسههایشان شرکت میکنم. این به من کمک میکند که احساس تنهایی نکنم و تشویق شوم که برای خواستهمان بجنگم.» «من برای آزادی میجنگم تا کسی باشم که هستم، پس برای حقوق LGBTI میجنگم. این برای من مهم است، نه فقط به این دلیل که به این جامعه تعلق دارم بلکه به این دلیل که در بعضی کشورها این گروهها اصلاْ هیچ حقی ندارند. این غیرقابلپذیرش است. به همین دلیل من به همه خواهم گفت که دوجنسگرا هستم و سزاوار احترام. از عربها و همچنین غیرعربها.» کافه را ترک میکنیم و به ایستگاه اتوبوس میرویم. عایشه به تنهایی با سری برافراشته قدم برمیدارد، او یک زن دوجنسگرای عرب است که از سرکوب نمیترسد و برای پایان دادن به آن میجنگد.
نمایش
کلیه نظرات پس از بررسی و تایید مدیر وبسایت، بهصورت عمومی منتشر میشوند