محو دوجنسگرایی، در سریال گلی Glee
میدانیم که سینما و رسانه نقش بسیار مهمی در آموزش و فرهنگسازی ایفا میکنند، آن هم در عصری که به عصر ارتباطات معروف است. در چند دهه گذشته فیلمهای تلویزیونی و سینمایی نقش مهمی در تغییر دید جامعه نسبت به اعضای جامعه رنگین کمانی داشتهاند، ولی متأسفانه بسیاری از این محصولات فرهنگی به نام حمایت از همجنسگرایان بسادگی دوجنسگرایان را نادیده میگیرند یا شخصیتی گیج و خیانتکار از دوجنسگرایان ارائه میدهند و بدین ترتیب به ترویج دوجنسگراستیزی دامن میزنند. مجموعه تلویزیونی گلی (Glee) یکی از این مثالهای بارز است که برای مخاطب نوجوانان در شش فصل ساخته و از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۵ از شبکه FOX پخش شد. رایان مورفی کارگردان این مجموعه تلویزیونی خود همجنسگرا است. این مجموعه تلویزیونی موزیکال جزو مجموعههای تلویزونی پرطرفدار چند سال اخیر بوده است و محتوایی طنز، شاد و آموزنده برای جوانان و نوجوانان دارد. به همین دلیل هم این مجموعه به زبانهای فرانسوی، آلمانی، اسپانیایی و ایتالیایی هم ترجمه شده است . در این سریال به مسائل روزمره دانش آموزان دبیرستانی به نام مک کینگلی در آمریکا پرداخته میشود. نوجوانانی که با مصرف مشروبات الکلی ، سکس، عدم اعتماد به نفس و رقابت برای محبوبیت و زیبایی، نژادپرستی، بارداری ناخواسته، قلدری و تبعیض مواجه میشوند. این مدرسه نمونه یک جامعه است که مشکلات مبتلا به را در ابعاد کوچکتر نشان میدهد، درحالیکه دانشآموزان سعی میکنند هویت خود را پیدا کنند. یکی از نقاط قوت این مجموعه تلویزیونی حمایت از گروههای به حاشیه رانده شده از جهات مختلف است. در این مجموعه افرادی با تواناییهای جسمی متفاوت، کسانی که وزن بالایی دارند یا با معیارهای رایج زیبا محسوب نمیشوند، مبتلایان به سندرم داون، تراجنسیها و به ویژه همجنسگرایان حضوری مثبت دارند و از حضور آنها حمایت میشود. روابط قدرت و سلسله مراتب موجود و رایج در مدارس را هم به خوبی در این مجموعه تلویزیونی میببینیم. اعضای تیم فوتبال و گروه تشویق کنندگان آنها در راس هرم قرار دارند و هرکسی که در این گروهها باشد یا با فردی عضو این گروهها قرار بگذارد موفق و جذاب تلقی میشود. تا جایی که مربی گروه تشویق کنندهها، آنها را تحت فشار میگذارد که تا پایان هفته با پسری محبوب از سلسله مراتب بالا دوست شوند، در غیر این صورت از گروه حذف خواهند شد. گروه موسیقی گلی در پایین ترین قسمت این هرم قدرت قرار دارد. نام سریال گلی هم اشاره به این گروه موسیقی در مدرسه دارد که با اجراهای دسته جمعی با سایر گروهها از سایر مدارس رقابت میکنند. فوبیا و نگاه منفی نسبت به رابطه با همجنس بین دانشآموزان به شدت دیده میشود تا جایی که بعضی از دانشآموزان علیرغم استعداد و علاقه به گروه گلی در مدرسه ملحق نمیشوند، چرا که میترسند مبادا شهرتشان در مدرسه خراب شود و همجنسگرا تلقی شوند. به عنوان نمونه گروهی از پسران بازیکن تیم فوتبال به همتیمیشان هشدار میدهند که گریم و رقص و آواز میتواند موجب «دوجنسگرا شدن» شود. با وجود این که گلی به دلیل به تصویر کشیدن شخصیتهای همجنسگرا معروف شده است ولی در آن به شدت شاهد دوجنسگراستیزی هستیم. در این مجموعه تلویزیونی شخصیتهای زن و مردی وجود دارند که به بیش از یک جنس علاقه نشان میدهند، در حالیکه وجود مردان دوجنسگرا انکار میشود و زنان دوجنسگرا هم غیر قابل اعتمادند و به اندازه کافی کوئیر نیستند. انکار وجود مردان دوجنسگرا در قسمت چهاردهم فصل دوم بلین (Blaine) که خود را یک پسر همجنسگرا میداند در حال مستی، ریچل - یک دختر دگرجنسگرا - را میبوسد. اما هنگامی که درباره این بوسه با کرت (Kurt) دوست همجنسگرای مرد خود صحبت میکند، کرت علناً وجود گرایش دوجنسگرایی را منکر میشود:
بلین: من فکر میکردم گی ام. ولی هیچوقت دوست پسر نداشتم. مگه قرار نیست تو این دوره سنی آدم یه چیزهایی رو کشف کنه؟ کرت: اورم نمیشه الان دارم این چیزا رو میشنوم! بلین: شاید دوجنسگرا باشم. نمیدونم. کرت: "دوجنسگرایی" اصطلاحیه که پسرهای همجنسگرا در دوره دبیرستان استفاده میکنن چون میخوان دست یه دختر رو بگیرن و یه بار هم که شده برای تنوع - احساس کنن یه آدم عادی هستن. بلین: وای صبر کن، صبر کن! .چرا اینقدر عصبانی هستی؟ کرت: چون من برات ارزش قائلم. تحسینت میکنم که اینقدر به کسی که هستی افتخار میکنی. من میدونم چه حسی داره که آدم همجنسگراییش رو مخفی کنه و تو داری الان جفت پا عقب برمیگردی! بلین: واقعاً متأسفم که احساسات�� جریحهدار شده یا غرورت یا حالا هرچی. ولی برای تو این وضعیت هرچقدر هم گیج کننده باشه برای من خیلی بیشتر گیج کننده است. تو ۱۰۰٪مطمئن هستی که کی هستی. خارق العاده است...خب... شاید همه ما مثل تو اینقدر خوش شانس نباشیم. کرت: واقعاً خیلی خوششانس بودم که مجبور شدم به خاطر یه قلدری که تهدیدم کرد من رو میکشه مدرسهام رو عوض کنم. بلین: خب چرا اون این کارو باهات میکرد؟ کرت: چون نمیتونست اونی که هستم رو بپذیره. بلین: خب توهم که دقیقاً داری همین کار رو میکنی!
بلین به خوبی نشان میدهد که عدم پذیرش دوجنسگرایان توسط همجنسگرایان میتواند به اندازه عدم پذیرش همجنسگرایان توسط دگرجنسگرایان غیرانسانی و غیرمنطقی باشد. اما در نهایت او که با اولین تجربه بوسیدن جنس مخالف به شک افتاده بود که آیا دوجنسگرا است، چند روز بعد با دومین بوسه همان دختر به یقین میرسد. در حقیقت ریچل او را غافلگیر میکند و بدون اینکه بلین فرصت فکر کردن و رضایت پیدا کند، دوباره او را میبوسد. بلین که از این بوسه اجباری لذت نبرده نتیجه میگیرد که همجنسگرا است! بنابراین گرایش جنسی تنها در قالب دوگانه دگرجنسگرا و همجنسگرا به تصویر کشیده میشود و پیچیدگیها و تغییرات میل جنسی بویژه به خصوص دوجنسگرایی نادیده گرفته میشود.
زنان دوجنسگرا: تنوع طلب و غیرقابل اعتماد نمونه بارز دیگر شخصیت بریتنی (Brittany) است. دختری که بارها درطول مجموعه تلویزیونی میگوید درحال کنار آمدن با تغییرات گرایشهای جنسی خود به همجنس و غیرهمجنسهایش است. او روابط متعددی را با پسرها تجربه میکند و یک رابطه جدی و بلند مدت با دوست دخترش دارد که پس از فراز و نشیب هایی به ازدواج میانجامد. اما به جز یک مورد، از این دختر به عنوان دوجنسگرا یاد نمیشود. بریتنی یک بار هم خودش را جستجوکننده دوجنسگرایی (bicurious) مینامد. او که به صورت کلی شخصیت غیر جدیای دارد در ادامه به شوخی خودش را اسب دوشاخ (bicorn) هم مینامد که کلمهای کنایه آمیز برای اشاره زن دوجنسگرایی است که با یک زن و شوهر رابطه دارد و با آنها زندگی میکند. در قسمت ۱۹ فصل سوم این مجموعه تلویزیونی وقتی مدیر مدرسه از وضعیت درسی بریتنی شکایت میکند، بریتنی میگوید درگیر مشکلات سردر آوردن از تغییرات گرایش جنسیاش در دوران نوجوانی است و این علت عقب افتادن او از فعالیتهای مدرسه بوده است، ولی با این وجود مشکلات بریتنی در این سریال مطرح نمیشود. همان طور که پیش از این اشاره شد در این مدرسه نگاه منفی به رابطه با همجنس رواج دارد و بریتنی و دوست نزدیکش سانتانا (Santana) جرأت ندارند عشقشان را به یکدیگر به صورت علنی ابراز کنند. به ویژه وقتی که همکلاسی و دوستشان کرت به دلیل خشونت های مداوم و مورد آزار جنسی قرار گرفتن همجنسگراستیزان مدرسه و تهدید شدن به مرگ توسط دیوید کرافسکی مجبور به تغییر مدرسه میشود. دید منفی به رابطه با همجنس و فشار پذیرفته شدن توسط گروه همسالان به آن دو فشار میآورد تا گرایش جنسی خود را مدام مخفی کنند و با پسرهای متعددی در مدرسه طرح دوستی بریزند. بریتنی برای کشف تغییر میل جنسی و احساسی خود با مردان زیادی در مدرسه رابطه برقرار میکند. از سرایدار مدرسه تا همکلاسیهایش. بطوری که همکلاسی هایش اورا به دلیل تغییر دایمی شریک جنسی اش مسخره میکنند و با متلک میگویند پسری در مدرسه نمانده که با او نخوابیده باشد. در قسمت پانزده فصل دو بریتنی که مدتی است دوست پسر دارد همزمان با سانتانا هم رابطه برقرار میکند و به سانتانا میگوید:« این رابطه برام گیج کننده است. آیا به من احساس داری؟ باید با یکی در این باره مشورت کنیم.» آنها از معلمشان میپرسند آیا از فانتزی ها و خواب های جنسی میتوانند بفهمند که گرایش جنسیشان چیست؟ معلمشان خانم هالدی توضیحات خوبی در این باره میدهد. ولی بازهم به دوجنسگرایی اشاره نمیکند:
هالیدی: شماها هیچ کدومتون نمیدونین ممکنه لزبین باشین یا نه؟ بریتنی: نمیدونم. سانتانا: منظورم اینه که کی میدونه؟ من از دخترا خوشم میاد. از پسرا هم خوشم میاد. یه بار با مانکن پلاستیکی عشق بازی کردم. یه بارم یه رویا راجع به سکس با بوته گیاهی رو داشتم که شکل انسان تراش خورده بود. هالیدی: هم. خب واسه همه پیش میاد. من به یه کالج دخترونه رفتم.. هنوزهم وقتی صدای "آنی دیفرانکو" رو میشنوم موهای تنم سیخ میشه. بگذریم . قضیه این نیست که در نهایت به کی جذب میشید. قضیه اینه که عاشق کی میشین.
سانتانا با وجود داشتن روابط متعدد با پسرهای مختلف در نهایت اعلام میکند که همجنسگراست و از پسرها خوشش نمیآید و پیشنهاد رابطه جدی و قویتر به بریتنی میدهد، با این جواب مواجه میشود که :
بریتنی: البته که عاشقتم. و حتمً اگه الان با آرتی (دوست پسر بریتنی) نبودم دوست دخترت میشدم . اخه من اونم دوستش دارم. نمیتونم باهاش بهم بزنم. این کار درستی نیست. سانتانا: آره. وای. کی فکر میکرد این تغییرات میل جنسی و سکشوالیته آدم رو اینطوری گیر بنداره؟» در قسمتهای دیگر مجموعه تلویزیونی بریتنی یا دگرجنسگرا خوانده میشود، یا دختر کنجکاو. حتی بعد از ازدواج با سانتانا هویت وی به عنوان دوجنسگرا شناخته نمیشود، بلکه همجنسگرا خطاب میشود. در قسمت دو فصل پنجم این مجموعه تلویزیونی در مکالمه ای بین سانتانا و یک دختر همجنسگرا دیگر به نام دنی این مکالمه را میشنویم: « - سانتانا : من یه دوست دختر داشتم و دوجنسگرا بود. دنی: احتمالش هست که دوباره برگردین پیش هم؟ سانتانا: من عاشقشم ولی دیگه تموم شده است برام . دنی: احتمالا اینجوری بهتره. من که فکر میکنم تو به یه الهه ۱۰۰٪ سافیک نیاز داری [شاعر لزبین یونان باستان]
جایی که دوجنسگرایان دگرجنسگرا و یا نیمه همجنسگرا خوانده میشوند و در کمال ناباوری از سانتانا میشنویم: «من هیچوقت با یه "لزبین واقعی" نبودهام. همهشون یا دوجنسگرا بودن مثل بریتنی یا دخترای دانشجویی که میخواستن امتحان کنن.» سانتانا در نهایت پس از دوستی با دنی میگوید: «دیگه نگران نیستم که یه دودول دوست دخترمو از راه به در کنه». این درحالی است که بریتنی سانتانا را برای ارتباط با یک پسر ترک نکرده است، بلکه این سانتانا بوده است که بریتنی را ترک کرده تا با یک دختر دانشجو ارتباط داشته باشد و سانتانا هم خود پیش از این با مردان متعددی رابطه برقرار کرده است، اما سانتانا هم در نهایت مانند بلین این نتیجه میرسد که تنها به همجنسهایش علاقه دارد. تصویری که از بریتنی به عنوتن تنها شخصیت داستان که علاقه خود به هر دوجنس را میپذیرد، ارائه میشود، شریک جنسی غیرقابل اعتمادی است که تنها از سوی شریک جنسی سابقاش سانتانا که با افتخار خود را همجنسگرا مینامد، قضاوت میشود و فرصت پیدا نمیکند که خودش مستقیماً از احساسات و تجربیاتش با مخاطب صحبت کند. در این مجموعه تلویزیونی نیز مانند بسیاری دیگر از فیلمها دوجنسگرایان در حاشیه قرار دارند و در دوگانهای که از گرایش جنسی دگرجنسگرا/همجنسگرا ارائه میشود، دوجنسگرایی جایی ندارد.
نمایش
کلیه نظرات پس از بررسی و تایید مدیر وبسایت، بهصورت عمومی منتشر میشوند