دوجنسگراها و آشکارسازی دیرتر و سختتر
«نیاز داریم تا در مورد کشمکشهایی که افراد دوجنسگرا با آن روبهرو هستند و اینکه چطور میتوانیم این مشکلات را برطرف کنیم بیشتر صحبت کنیم.» نویسنده: آلانا شِتزِر (Alana Schetzer) دوجنسگرا بودن با کلیشهها و افسانههای بسیاری پیوند خورده است؛ از بیبند و بار بودن و از این تختخواب به آن تختخواب رفتن گرفته تا تردید درباره گرایش جنسی. این کلیشهها برچسبهایی بیضرر نیستند؛ آنها میتوانند برای افراد دوجنسگرا، که اغلب احساس میکنند نه به جامعه دگرجنسگرامحور تعلق دارند و نه جامعه رنگین کمانی و دگرباش (LGBTQIA)، تبعاتی جدی داشته باشند.
علیرغم افزایش تدریجی آگاهی جامعه در مورد اجتماع رنگین کمانیها و دگرباشان (LGBTQIA)، احتمال این وجود دارد که افراد دوجنسگرا گرایششان را به دلیل ترس از برچسب منفی و کلیشههایی که بسیاری از آنها از خود اجتماع رنگینکمانیها و دگرباشان نشأت میگیرد، نسبت به همتایان همجنسگرای مرد و همجنسگرای زن خود زمان بیشتری پنهان کنند. طبق پژوهش اندیشکده آمریکایی مرکز پژوهشی پیو (Pew)، در مقایسه با ۷۱ درصد همجنسگرایان زن و ۷۷ درصد همجنسگرایان مرد، فقط ۲۸ درصد از افراد دوجنسگرا برای همه دوستان و خانواده خود هویت جنسیشان را آشکار کردهاند. این پروژه تحقیقاتی- که شامل تقریباً ۱۲۰۰ نفر بود- نشان داد که تعداد زیادی از افراد دوجنسگرا اغلب شهرت غیرعادلانهای درباره بیبند و بار بودن، شانس دو برابر برای پیدا کردن
رابطه، یا دودل بودن در مورد گرایش جنسیشان دارند. بعضی افراد حتی باور ندارند که دوجنسگرایی وجود دارد و به سادگی فکر میکنند که دوجنسگرایی یک دوره گذار در مسیر همجنسگرا بودن است. بر خلاف این باور که دوجنسگرایان بهترین تجربه را در هر دو دنیای [دگرجنسگرا و همجنسگرا] دارند، خیلی از افراد دوجنسگرا، احساس میکنند که برایشان راحتتر، و برای برخی هم امنتر، است که گرایش جنسیشان را برای خودشان [مثل یک موضوع خصوصی] نگه دارند.
جولیا تیلور (Julia Taylor)، دانشجوی سالهای آخر دکترا، که مشغول پژوهش بر روی رابطه جنسی، سلامتی و جامعه، در مرکز پژوهشی دانشگاه استرالیایی لا تراب (La Trobe) است میگوید که این مشکل «عمده» دوجنسگراهراسی در دهه هشتاد میلادی به وجود آمد و ریشه در ترس و بدفهمی دارد. خانم تیلور توضیح میدهد: «وقتی بیماری واگیردار اچآیوی/ایدز سی سال پیش مشکل جدی جامعه همجنسگرایان مرد شد، ایدههای بسیاری در مورد افراد دوجنسگرا شکل گرفت که خیلی بد و ناعادلانه بود. اینکه آنها بیبند و بار هستند و میتوانند به سادگی بین [رابطه با] مردها و زنها جابهجا شوند.» او ادامه میدهد: «فقدان درک و پذیرشِ افراد دوجنسگرا در جامعه LGBTI به علت امتیاز دگرجنسگرایی است. چون افراد دوجنسگرا میتوانند اگر بخواهند با جامعه دگرجنسگرا آمیخته شوند و در سکوت زندگی کنند و این میتواند شکلی از «خودی و غیر خودی» در نظر گرفته شود.
چه بخواهیم چه نخواهیم، دسترسی به این امتیاز، بهای زیادی دارد. امیلی آلپرت (Emily Alpert)، نویسنده نشریه لسآنجلستایمز (LATimes)، تبعیضی را که افراد دوجنسگرا با آن مواجه هستند، اینگونه بیان میکند: «زنان دوجنسگرا شکایت میکنند که مردهای دگرجنسگرا به آنها نگاه ناخوشایندی دارند و از جانب برخی زنان همجنسگرا رد میشوند چرا که آنها فکر میکنند دوجنسگراها مثل «توریستهای» جنسیای هستند که آنها را به خاطر مردها رها میکنند.» «در عوض مردان دوجنسگرا مبارزه میکنند تا مردان و نیز زنان را به صورت یکسان متقاعد کنند که همجنسگرایی نیستند که با خودش راحت نیست و گاهی خود را پنهان میکند. هردو گروه با این کلیشهها دیده میشوند که لذتطلبهایی شهوتران و غیر قابل اعتماد هستند .» در کانادا، کُری فِلاندرز (Corey Flanders)، پژوهشگر فوق دکترا، از مرکز اعتیاد و سلامت روانی میگوید که دوجنسگراهراسی از جانب افراد LGBT میتواند موجب شود که افراد دوجنسگرا احساس تنهایی و گوشهنشینی کنند. او به نشریه دیلی بیست (Daily Beast) میگوید: «حالا که پشتیبانی اجتماعی در فضاهای عمدتاً دگرجنسگرا وجود ندارد، با همراهی افراد همجنسگرای مرد و همجنسگرای زن این پشتیبانی میتواند در فضاهای جامعه کوئیرها قابل دسترس باشد، اما در مورد افراد دوجنسگرا همیشه چنین چیزی میسر نیست.» اینکه افراد دوجنسگرا نه فقط توسط جامعه بلکه از جانب اجتماع LGBTI به پرسش گرفته شده و مورد تمسخر قرار میگیرند، باعث «برچسبزنی مضاعف» میشود، که اغلب منجر به آسیب به سلامت جسمی و روانی آنها میشود. مطالعهای منتشر شده در نشریه علمی-پژوهشی دوجنسگرایی در سال ۲۰۱۵ نشان داد که افراد دوجنسگرا بیش از همتایان دگرجنسگرایشان احتمال دارد که سطح سلامت پایینی داشته باشند.
پژوهشی در دانشگاه ایالت کنت هم نشان داد که میزان آسیب به خود یا افکار خودکشی در میان زنان دوجنسگرا بیشتر از زنان دگرجنسگرا یا همجنسگرا است. پژوهشی با مقیاس بزرگ در ایالات متحده آمریکا این واقعیت را نشان داد که نرخ اختلالهای خلقی و اضطرابی در بین زنان و مردان دوجنسگرا نسبت به همجنسگرایان زن، همجنسگرایان مرد و افراد دگرجنسگرا، بالاتر است. این نرخ شامل تقریباً ۶۰ درصد از زنان دوجنسگرا میشود و در مقایسه با نرخ ۴۵ درصدی در میان زنان همجنسگرا و تنها بیش از ۳۰ درصد زنان دگرجنسگرا سابقه طولانیتر اختلال خلقی دارند. خانم تیلور، به عنوان بخشی از بزرگترین مطالعه بر روی افراد دوجنسگرا، پژوهش میکند که آیا میان ضعف سلامت افراد دوجنسگرا و دوجنسگراهراسی رابطهای وجود دارد. او شخصاً اعتقاد دارد که یک رابطه قوی میان این دو برقرار است و باور دارد که اولین راه برای بهبود اوضاع این است که باگفتگوهایی شروع کنیم که منجر به در هم شکستن کلیشههای خطرناکی که افراد دوجنسگرا را آزار میدهد، شوند. با [در نظر گرفتن اینکه] حدود یک نفر از ده نفر خود را دوجنسگرا میدانند، [در نتیجه] تعداد بسیاری از افراد هستند که تحت تأثیر [این موضوع] هستند. تیلور میگوید: «این یک مشکل خیلی نامرئی است و بسیار مشکلزا است. نیاز داریم تا در مورد کشمکشهایی که افراد دوجنسگرا با آن روبهرو هستند و اینکه چطور میتوانیم آن مشکلات را برطرف کنیم بیشتر صحبت کنیم.»
نمایش
کلیه نظرات پس از بررسی و تایید مدیر وبسایت، بهصورت عمومی منتشر میشوند