بررسی کتاب «نظریه کوییر و دوجنسگرایی»
این کتاب نشان میدهد که بدون ملاحظه دوجنسگرایی و جنبش دوجنسگرایی، تحلیلهای تاریخی نظریه کوییر ناقص یا معیوب خواهد بود.
سهراب فرنام موضوع اصلی کتاب حاضر، همچنان که از عنوانش پیداست، نحوه پیوند نظریه کوییر و دوجنسگرایی است. به لحاظ تاریخی میتوان گفت نظریه کوییر برآمده از جنبش فکری و بینارشته ای است که در اواخر دهه ۱۹۸۰ آغاز شد. یعنی هنگامی که محققان، به ویژه محققان رشتههای علوم انسانی به تدریج درباره مقولات سکس، سکسوالیته و هویتهای جنسی نظریه پردازی کردند. شیوه نظریه پردازی آنها به نحوی بود که فرضهای فرهنگی و علمی رایج درباره سکسوالیته را به چالش میکشید. به بیان دیگر، این نظریه در پی کندوکاو در هویت و ساختارهای اجتماعی بود که دگرجنسگراهنجاری را مفروض میگرفتند و ساختار اجتماعی دگرجنسگرایی را مورد پرسش قرار نمیدادند. از این جهت نظریه کوییر توجه بسیاری بر ساختارشکنی هویتها داشته است اما این نظریه کماکان جریانهای امیال را به قدر کافی نظریه پردازی نکرده است، به خصوص امیالی که خودشان را به همجنسگرایی محدود نمیکنند. از سوی دیگر، ما با جنبش دوجنسگرایی مواجه هستیم. پیدایش جنبشهای دوجنسگرا در دهه ۱۹۷۰ با مقاومت شدید سازمانهای حقوق همجنسگرایان و فرهنگ دگرجنسگراهنجار در جامعه مواجه شد.
اما این مواجه در نهایت باعث غنای فرهنگی این جنبشها شد. این کتاب نشان میدهد که بدون ملاحظه دوجنسگرایی و جنبش دوجنسگرایی، تحلیلهای تاریخی نظریه کوییر ناقص یا معیوب خواهد بود. اما تا آن جا که به موضوع دوجنسگرایی و نظریه کوییر مربوط میشود، میتوان پرسشهای متعددی را مطرح کرد.
برخی از این پرسشها عبارتاند از:
۱) آیا در نظریه کوییر، موضوع دوجنسگرایی مطرح شده است یا خیر و اگر خیر، چرا؟
۲) پیش فرضهای نظریه کوییر درباره سکسوالیته و دوجنسگرایی چیست؟
۳) نظریه کوییر و دوجنسگرایی از نظر شناختی و معرفتی، چه تاثیری میتوانند بر یکدیگر بگذارند؟ کتاب «دوجنسگرایی و نظریه کوییر» در واقع همین پرسشها را مطرح میکند و به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسشها است. در نگاه اول و با بررسی اجمالی میتوان مشاهده کرد که رویکرد نویسندگان این کتاب به نظریه کوییر، رویکردی انتقادی است. فارغ از فصل اول کتاب که مقدمه ای بر موضوع دوجنسگرایی و نظریه کوییر است، این رویکرد انتقادی را میتوان کم و بیش در تمامی فصلهای این کتاب یافت. به عنوان مثال نویسنده فصل دوم با این رویکرد انتقادی به بازخوانی اندیشه دو نظریه پرداز کوییر یعنی فوکو و باتلر میپردازد. این بازخوانی نشان میدهد که نویسندگان اصلی حوزه کوییر نظیر فوکو، باتلر و سدجویک دوجنسگرایی را به عنوان موضوع تحقیق در نظر نگرفتهاند حتی هنگامی که علیه مدلهای دوگانه و زیست شناختی جنسیت و سکسوالیته به نگارش پرداختهاند. به نظر نویسنده، آثاری که در ۱۵ سال اخیر، غالباً در پاسخ به این آثار اولیه به نگارش درآمدهاند کماکان تا حد زیادی پرسشهای متعددی را نادیده میگیرند که دوجنسگرایی مطرح کرده است. اما استدلال و پیشنهاد نهایی نویسنده این است که میتوان نظریه کوییر را به نحوی بسط و گسترش داد که موضوع دوجنسگرایی را در نظر بگیرد و از این طریق پربارتر شود (نگاه کنید به ص ۳۳).
تعیین جایگاه دوجنسگرایی در کشف و ساختارشکنی رژیمهای قدرت و شناخت، و نحوه ارتباط آن با نظریه کوییر، موضوع دیگری است که در این کتاب بررسی شده است. به نظر نویسندگان در فصل سوم چیزی که میان دوجنسگرایی و نظریه کوییر مشترک است، توانایی آنها در کشف و ساختارشکنی از رژیمهای موجود قدرت و شناخت است که سیاست، هویتها و گفتمانهای جنسیتی و جنسی را شکل میدهند. اما نظریه کوییر به شیوههای گوناگون، دوجنسگرایی را نادیده گرفته و به حاشیه رانده است. از این جهت، عدم توجه به دوجنسگرایی در نظریه کوییر، ما را فرا میخواند تا نقش و کارکرد گفتمانی، شناخت شناسی و سیاسی دوجنسگرایی را بررسی کنیم. در اینجا دوجنسگرایی صرفاً یک هویت یا کنش در نظر گرفته نمیشود بلکه به عنوان راهنمای شناخت شناسی مدنظر قرار میگیرد که میتواند قطب بندی جنسیت و سکسوالیته در نظریه کوییر را به چالش بکشد. به نظر نویسندگان، در این شیوه میتوان دوجنسگرایی را در پیوند متقابل با سکسوالیته ها و هویتهای دیگر در نظر گرفت. این رویکرد باعث میشود دریابیم دوجنسگرایی چگونه در ساخت و حفظ تمامی مقولات جنسی عمل میکند و حذف آن از گفتمانهای سکسوالیته به طور کلی باعث ایجاد شکاف در این گفتمانها میشود. از این رو، آشکارسازی وجه ساختارشکنانه دوجنسگرایی در گرو این است که نظریه و سیاست را فراتر از خواست مشاهده پذیری و ادغام ببریم و توانایی دوجنسگرایی در روشن ساختن ابهامات، تضادها و تناقضات اجتناب ناپذیر تمام هویتهای پذیرفته شده را کندوکاو کنیم (نگاه کنید به ص ۵۲).
افزون بر این، عدم توجه نظریه کوییر به دوجنسگرایی را میتوان در روانکاوی و از منظر روانکاوی نیز بررسی کرد. به نظر سوزان فلدمن در فصل چهارم «هم عدم توجه نظریه کوییر به دوجنسگرایی و هم سوءگیری مردانه در درون این حوزه را میتوان به اتکا بیش از حد محققان بر نظریه سکسوالیته نزد فوکو و بسط مساله برانگیز آن دانست که بر حوزه مطالعات دوجنسگرایی سیطره دارد» (ص ۷۳).
فلدمن در این فصل، با توجه به مفهوم پردازی روانکاوانه از زنانگی، به نظریه پردازی درباره سوبژکتیویته دوجنسگرا و سکسوالیته دوجنسگرا میپردازد و تلاش میکند نشان دهد از چه نظر مفهوم تفاوت جنسی برای نظریه پردازان دوجنسگرا در نقد این رویکرد نظریه کوییر در طرد دوجنسگرایی مهم است. همین نقد در فصل پنجم نیز مطرح میشود. نویسنده در فصل پنجم نشان میدهد که دوجنسگرایی در بسیاری از گفتمانهای روانکاوی نادیده گرفته شده و یا اگر به آن پرداخته شده است به نحو آسیب شناختی است. از این رو تغییر این وضعیت در گرو نقد مقدمات و فرضهای این نظریه و ارائه مفاهیم جایگزین و معتبر در مورد دوجنسگرایی است. نظریه روانکاوی درباره دوجنسگرایی مورد نظر این نویسنده تجربه محور است (ص ۹۱).
نقد مقدمات و پیش فرضهای نظریه کوییر در نهایت ما را به آنجا هدایت میکند که به کوییری کردن نظریه کوییر مبادرت کنیم به این معنا که دوجنسگرایی را در آن وارد کنیم. این هدف در فصل ششم پیگیری میشود. به نظر نویسندگان این فصل، دوجنسگرایی یک هویت غالباً نامشهود است. اجتماعات دگرجنسگرا و همجنسگرا کماکان به زدودن دوجنسگرایی ادامه میدهند و از نوعی نظام دوگانه حمایت میکنند که پیچیده است و با امکان و حضور دوجنسگرایی به خطر افتاده است. این فصل، نادیده گرفتن دوجنسگرایان را از سه دیدگاه متفاوت بررسی میکند یعنی بافت تاریخی، رسانههای معاصر و بازنماییهای ادبی. به بیان روشن تر، هنجارهای فرهنگی معاصر نشان میدهند که کم و بیش انتخاب شریک زندگی دگرجنسگرا و همجنسگرا پذیرفته شده است اما شخص دوجنسگرا نامشهود است. تحلیل تاریخی نشان میدهد که مقولات مدرن سکسوالیته در قرن نوزدهم به وجود آمدهاند و انتخاب جنسیت به مثابه ویژگی برجسته سکسوالیته تصادفی نیست بلکه ناشی از فشار برای پذیرش دوگانه جنسیت میان مرد و زن بوده است. حتی در اجتماعات کوییر، وقتی یک شخصیت ادبی درگیر اعمال جنسی با اعضای دو جنس میشود، گرایش جنسی شخصیت غالباً در چارچوب دوگانه دگرجنسگرا ـ همجنسگرا تفسیر میشود. از این رو، نظریه دوجنسگرا نقش مهمی را در کوییری کردن نظریه کوییر ایفا میکند (ص ۱۰۷).
موضوع دیگری که در این کتاب بررسی میشود، بررسی روابط دوجنسگرایان است. غالباً این تلقی وجود دارد که دوجنس گرایی باید برحسب تضاد دوگانه همجنسگرایی ـ دگرجنسگرایی فهمیده میشود. اما میتوان دوجنسگرایی را بر حسب تضاد تک جنس گرایی ـ همه جنس گرایی نیز درک کرد. این فهم از دوجنسگرایی نهایتاً تک همسری را به مثابه هنجار دگرجنسگرا به چالش میکشد، همچنین ایده ازدواج همجنسگرایان به مثابه شیوه ای از هنجارسازی امیال دوجنسگرا و همجنسگرا در شیوههای دگرجنسگرا را نقد میکند. افزون بر این، این ایده که دوجنسگرایان غالباً غیرتک همسری دیده میشوند نیز مورد پرسش قرار میگیرد (ص ۲۰۲).
مساله دیگری که در این کتاب مورد بررسی قرار میگیرد، دوجنسگرایی اجباری است. پیش از این آدرین ریچ به دگرجنسگرایی اجباری اشاره کرده و نشان داده بود که در دگرجنسگرایی اجباری، مردان و زنان ناگزیر هستند خودشان را دگرجنسگرا معرفی کنند تا با هنجارهای اجتماعی انطباق یابند. در این کتاب، امکان دوجنسگرایی اجباری در پرتو گزارشهای زنانی مطالعه شده است که دگرجنسگرا تلقی شدهاند در حالی که ظاهراً به اجبار درگیر رفتارهای همواروتیک با زنان دیگر در مکانهای اجتماعی نظیر مهمانیها، بارها و کلوب ها هستند. در این مطالعه، روایت خود زنان درباره دوجنسگرایی کندوکاو شده است. این مطالعه نشان میدهد که زنان جوانتر گرچه تجربههای دوجنسگرا در حوزه عمومی را گزارش کردهاند، زنان مسن تر فشار بیشتری را برای اجرای نقش دوجنسگرا در فضای خصوصی گزارش کردهاند، برای مثال، زنان مسن تر احساس میکردند که برای انجام سکس گروهی تحت فشار هستند. (ص ۲۲۳).
فصل پایانی کتاب نیز در پی بازتعریف دوجنسگرایی است. به بیان دقیق تر در پی پاسخ به این پرسش است که دوجنسگرایی چگونه تعریف شده است. به نظر نویسنده اختلاف قابل ملاحظه ای در میان افراد دوجنسگرا و نظریه پردازان دوجنسگرا در تعریف دوجنسگرایی وجود دارد. نویسنده پس از بررسی ۱۳ تعریف از دوجنسگرایی و کندوکاو درباره همپوشانیها، تفاوتها، پیامدها و نتایج آنها به این نتیجه میرسد که عدم قطعیت در تعریف دوجنسگرایی ناشی از عدم قطعیت در فهم ما از چیستی دوجنسگرایی است. از این رو نظریه دوجنسگرا میتواند در فهم عمیق تر ما از دوجنسگرایی تأثیر مهمی داشته باشد (ص ۲۴۱).
مشخصات کتاب شناختی: Bisexuality and Queer Theory; Intersections, Connections and Challenges. Edites by Jonathan Alexander & Serena Anderlini- D’Onofrio. London; New York: Routledge, 2012.
نمایش
کلیه نظرات پس از بررسی و تایید مدیر وبسایت، بهصورت عمومی منتشر میشوند